آرزو سرابی است که اگر نابود شود ، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
برچسبها:
شاید ریاضی امکان منها کردن عشق و جمع کردن محبت را نداشته باشد
اما این را یاد میدهد که هر مساله ای یک راه حل خواهد داشت . . .
برچسبها:
یه وقتایی دوست داشتن را یه طور دیگه ای نشان می دادم...
نمی گفتم دوستت دارم ... کاری نمی کردم که گمان کنی دوستت دارم ... اما می خواستم که بدانی ... سخت نبود فهمیدن دوستت دارم از روی نگاه هایی که با دیگر نگاه هایم متفاوت بود ...
ولی همه چیز تمام شده ... نه تو من را به یاد می آوری و نه مفهوم نگاه های من را می فهمی ... سنگ بودن حالایم را مدیون نفهمیدن های دیروز توام
ازت سپاسگزارم!!!
برچسبها:
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاری ست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست می دارم
مرگ را دشمن
وای ، اما با که باید گفت این ؟ من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن
جویبار لحظه ها جاری
برچسبها:
آدم ها بازی کردن را دوست دارند مواظب باش همبازیشان باشید نه اسباب بازیشان...
برچسبها:
خیلی دوستش دارم :
وقتی که دیگر نبود، من به بودنش نیازمند شدم..
وقتی که دیگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم..
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم..
وقتی که او تمام کرد، من شروع کردم…
“دکتر شریعتی”
برچسبها:
بن بست زندگی آن لحظه ای است که نه حق خواستن داری و نه می توانی فراموشش کنی...
برچسبها:
صحبت از لیاقت شد... دلم برای یکی سوخت ... دوستم گفت بیخود اون لیاقت پسره را نداشت ... پسری با اون همه کمالات، دختره از خداشم باشه...
اینا به چی می گن لیاقت؟ به پول و ثروت دانش و آگاهی زیبایی ظاهری؟
به نظرم لیاقت اینا نیست اما دقیقا لیاقت یعنی چی؟ یعنی اگر تو عاشق یکی شدی که ازت بالاتره با خودت بگی من و اون بدرد هم نمی خوریم و گور بابای دلت؟ اگر بدونی می تونی تا آخر دوستش داشته باشی چی؟ بازم گوربابای دلت؟ اگر اون بالاتر از توئه می تونی خودتو بهش برسونی اما اگر پایینتر از خودت بود مطمئنی بهش سرکوفت نمی زنی؟ مطمئنی می تونی دستشو بگیری و بیاریش بالا تا احساس پایین بودن نکنه؟
لیاقت بیشتر از منطق ماست ... منطق می گه یه چیزی درست است یا نادرست اما دل میگیه یه چیز می تونه هم درست باشه هم نادرست!!! بستگی به ابعاد نگاه دارد....
برچسبها:
آرام آرام کمرنگ تر می شوم ...
برچسبها:
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.