آی آدم ها

حالم از خوم بهم می خوره...

نمی دونم چرا اینطوری رفتار می کنم!!!

فقط می دونم این من نیستم!!!

انگار پشت یک نقاب خودمو مخفی کرده ام!!!

انگار این نقاب تظاهر سعی داره رفتارم را تغییر بده!!!

حالم از این همه تظاهر به آلزایمری بهم می خوره!!!

من هنوز همانم که بودم!! فقط می خوام اظهار کنم!! تظاهر به اینکه خیلیا از زندگیم محو شده اند!!! تظاهر به اینکه این آدمای جدید را خیلی بیشتر از قبلیا دوست دارم دروغ بزرگیه که دارم به خودم می گم!!!

می خوام همان قبلی باشم!!! همان که بلد نبود رک و راست حرف بزنه همون که هیچوقت ادای هیچکس را در نمی آورد اما ... برای همه اینها دیره خیلی دیره!!! ... من خیلی بد شده ام!!!


برچسب‌ها:

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, | 21:4 | من |

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد

نه التـــمـاس هـــایم را

و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…

به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی

درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

 


برچسب‌ها:

شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, | 1:1 | من |

  لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد. 


برچسب‌ها:

جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, | 23:46 | من |

دیر باریدی باران ... خیلی دیر ... من در نبودنش خشکیدم!


برچسب‌ها:

جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, | 20:23 | من |

  خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین…
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها…
هرگز تبرئه ای نیست…
آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …


برچسب‌ها:

جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, | 13:52 | من |

  همیشه شیرین نباش!
فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند…


برچسب‌ها:

سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, | 21:23 | من |

  زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …


برچسب‌ها:

سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, | 21:19 | من |

  آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …


برچسب‌ها:

سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, | 19:43 | من |

 كاش همانطور كه از شكستن تكه اي شيشه بر ميگردي و نگاهش ميكني

وقتي دل مرا شكستي،يكبار بر ميگشتي فقط نيم نگاهي ميكردي...

 

 


برچسب‌ها:

دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, | 17:4 | من |

 افلاطون را گفتند چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل به هرچی که نمیماند نمیبندم...

 

 


برچسب‌ها:

دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, | 16:59 | من |

 سرد بودنم را بگذار به حساب گرم بودنت با دیگران . . .

 

 

برچسب‌ها:

دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, | 16:57 | من |

  با خبری که صبح شنیدم زیرو رو شده ام!

هنوز توی یک شوک بزرگم!

خیلی چرت و پرت با دوستان گفتم و شنیدم! بلندتر خندیدیم بیشتر غیبت کردیم ...

اما همه دروغی برای سنگ بودنم بود!!!! دیگه احساسات را خدا آمرزیده!!!

مرگ حقه ... می دانم خیلی جوان بود اما مرگ حقه!!!

فقط یهو سر کلاس قاطی کردم زمان رفت درست به لحظه ای که شب قبلش خواب آن روز لعنتی را دیده بودم!!! پرونده پزشکی همکلاسی محترم... دروغ ... خبرچینی ... سرکلاس نرفتنم... حال خراب من بعد از یک هفته ... 

و ... دوباره بهم ریختم!!!!


برچسب‌ها:

دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, | 1:28 | من |

 وقتی یک چیز برات آرزو بود...وقتی رسیدی تازه میفهمی آرزوش بهتر از رسیدنش بود

 

 


برچسب‌ها:

جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, | 12:34 | من |

 بی صدا می روی...

درست عین همیشه...

آه ای کوچولوی بزرگ نما کسی تو را به خاطر خودت دوست نداره!

برای یکی تکیه گاهی! برای دیگری اعتبار! برای یکی فقط جنبه سرگرمی داری و ...!

خودمانیم چقدر تو آدم مهمی هستی!!! همه وقتی با تو کار دارند بهت زنگ می زنند! تو چقدر محبوبی! همه مدام علیه تو هستند! پیشرفت تو برای همه سم شده است!

آه کوچولو! تو چقدر بی احساس شده ای!

یهو دلم برات سوخت! تویی که با کوچکترین هدیه به وجد می آمدی امروز... این تو بودی که بی احساس از همه چیز گذشتی؟

آه کوچولو!! چرا دیگه حتی گریه نمی کنی؟

آه آه آه

بی خیال کوچولو تو هم داری بزرگ می شی!


برچسب‌ها:

چهار شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 23:55 | من |

 دلم نگرفته از اینکه رفته ای …
دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!!


برچسب‌ها:

شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, | 12:18 | من |

“قبل از خواب دیگران را ببخش  و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام” . . .

 

برچسب‌ها:

جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, | 1:29 | من |

 چه کسی جرات می کند

دستی به سرسرمابکشد
 
وآدم برفی شود
 
آدم شدن حتی ازنوع برفیش
 
لذت بخش است
 

برچسب‌ها:

پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 19:27 | من |

مداد رنگی خریدم تا باهاش خودمو رنگ کنم!!


برچسب‌ها:

سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, | 22:7 | من |

 وقتی تو پاییز روی برگای زرد و خشک پا میذاری یادت باشه همین برگا یه روزی بهت نفس می دادن


برچسب‌ها:

دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, | 23:30 | من |

 تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …


برچسب‌ها:

دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, | 22:46 | من |

 دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از درد هایم گریه کنم کلی خندیدم  . . .

 

(صادق هدایت)

 

 


برچسب‌ها:

یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, | 1:44 | من |

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند

رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند

درختان میوه خود را نمی خورند

خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند

ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد

نتیجه :

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .


برچسب‌ها:

جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, | 2:2 | من |

 چیز هایی که از دست داده ای را به حساب نیاور چون گذشته هرگز برنمیگردد اما گاهی اوقات ، آینده میتواند چیزهایی که از دست داده ای را برگرداند به آن فکر کن . . .

 

برچسب‌ها:

شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, | 22:51 | من |

 تو دنیایی زندگی میکنم که گه گاه یادت میکنن! اما تو هنوز به یادشونی! از اون روز میترسم که کسی یادت نکنه

 



برچسب‌ها:

چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, | 23:15 | من |

 تنها حقیقت را می نویسم ، مرا چه که تلخ است و غمگین . . .

 



برچسب‌ها:

چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, | 22:58 | من |
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 27 صفحه بعد