آی آدم ها

آدم وقت نمی‌کنه به خودش برسه اون وقت می‌گن آدم به آدم می‌رسه!

خانه به دوش فنا در شب طوفانیم ، داغ کدامین گناه خورده به پیشانیم ؟ همسفر بادها رفته ام از یادها، فاصله ای نیست تا لحظه ویرانییم!

بقدری زود فراموش شدم که گاهی بودنم را هم نمی بینند! چه تلخ است قصه فراموشی!

در قديم مردم دنيا دلشان درد نداشت ، هيچ کس دغدغه آنچه مى کرد نداشت ، چشمه سادگى از لطف زمين مى جوشيد ، خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت.

 وقتي سگهادر بيابان از گرگها رشوه ميگيرند و مترسکها در مزارع با کلاغها تباني ميکنند.... از وفاداري آدمها چه انتظاريست....؟؟؟

انسان های بزرگ ، عظمت دیگران را می بینند انسان های متوسط ، به دنبال عظمت خود هستند انسان های کوچک ، عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

کبوتر بدون بال هم باز کبوتر است 

 مثل شقایق زندگى کن:کوتاه اما زیبا،

مثل پرستو کوچ کن:فصلى اما هدفمند،

مثل پروانه بمیر:دردناک اما...عاشق

 ارش بودن را همیشه از اندیشه یک لحظه نبودن می توان فهمید!

باریدن خطاست در کویری که حس سنگ بودن از سرو رویش می بارد!

گاه سکوت معجزه می کند

و تو

خوای آموخت که همیشه بودن در فریاد نیست!

 دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

دوستی شوخی سرد آدم هاست

بازی شیرین گرگم به هواست

واسه کشتن غرور من و تو

دوستی توطئه ثانیه هاست

 آرزویی رفیع تر از آرزوی راست قامت ایستادن ، کمی خم شدن و دیگران را بلند کردن است . . .

 داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسان ها فنا می شوند بلکه این است که از دوست داشتن باز می مانند!

کوتاه ترین داستان دنیا 
. 
. 
روزی روزگاری خدا ما را آفرید , تا آدم باشیم 
قصه ما به سر رسید. 
خدا به خواستش نرسید...

زندگی دفتری از خاطرههاست 
یکنفر در دل شب 
یکنفر در دل خاک 
یکنفر همدم خوشبختیهاست 
یکنفر همسفر سختیهاست 
چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد 
ما همه همسفر و رهگذریم ‏ 
آنچه باقیست فقط خوبیهاست ‏

 چارلی چاپلین میگوید: 
آموخته ام که با پول میتوان خانه خرید_ولی آشیانه نه........ میتوان رختخواب خرید_ولی خواب نه............ میتوان ساعت خرید_ولی زمان نه............ میتوان مقام خرید_ولی احترام نه........... میتوان کتاب خرید_ولی دانش نه.......... میتوان دارو خرید_ولی سلامتی نه............. ومیتوان آدم خرید_ولی دل نه!

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

با اشک تمام کوچه را تر کردم

وقت شکست بغض تنهایی من

وابستگیم را به تو باور کردم

حالم خوب نیست

حالَتَم خوب است

احسان پریسا

 خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن گفتم : ببخشید اینجا جای دوستمه ، الان برمیگرده !

 وابستگی وام کوتاه مدت با بهره سنگین است 

حالم را پرسیدند گفتم رو به راهم 

دریغ که نمی دانستند روبه راهیم که تو رفتی!

 چاله ی شکست پر است از انسان های تندرو . .

جواب آزمایشت را می دانی! 

گمان نمی کردی اینقدر خطرناک بوده باشه! همه چیز برات عادی بود نفس نفس زدنات سردردات حتی لرزش دستات اما انگار عادی نبوده داری به دهن دکتر نگاه می کنی: هرگونه استرس= سکته مغزی

می خندی میگی شوخی می کنی میگه نه خیلی شانس بیاری سکته قلبی خیلی تو سن تو بودن و الان زیر خروارها خاک اند دوباره می خندی می گی شوخی میکنید! دکتر اخماش توی هم می ره میگه دارم جدی می گم! از هر نوع محیط استرس زا از هرگونه فردی که فکر می کنی ببینیش اضطراب می گیری رانندگی و یا هر چیز دیگه باید دور باشی!

می خندی می گی اوکی اما دروغ می گی البته دروغ که نه ولی نشد کلاساتو برعکس می کنی دیگر نبینیشون باید حالت بهتر شه اما انگار درک نمی کنند مدام ازت می پرسند چرا این کارو کردی!

لبخند می زنی می گی همینطوری اما گوششان نمی شوند چشمشان نبیند متوجه بد بودن حالت نمی شوند متوجه نمی شوند که حتی قادر نیستی دیگر کیفت را بلند کنی بیخیال می شوی 

باید کار بعدی را تمام کنی رانندگی را می گویم

خسته شده ای مانده شده ای مربیت که سرهنگه بهت می گه تو توی این جامعه گرگ صفت نمی تونی رانندگی کنی حقتو می خورن حالتو می گیرن تو بیش از اندازه مهربانی! میگوید طبع آرامی داری اما نمی داند درونم دریا طوفانی است!

امتحان می دهی دستانت به وضوح می لرزد مهر مردود را برایت می زند کار نیمه کاره ماند

نمی دانی از لرزش دستهایت بوده که مردد شد و بجای نوشتن کلمه مرددم نوشت مردود یا از ین که بهش گفتی پاهاتو از روی کلاج من بردار مردد شد و مردودت کرد!

یا شاید چون بهش گفتی چرا سرهنگ ترمز را زدی بهش برخورد آخه تو می خوای پارک دوبل کنی می دانی با دنده 2 نمی شه ولی او نمی فهمد! نمی فهمد تو درس هایت را از بری! 

باید از دنده 2 زندگی به دنده سه بروم از دنده معکوس بیزارم عین دنده عقب!

دو هفته گذشته و هنوز سرهنگ مردد است و نمی داند که من بعد از گرفتن گواهی نامه رانندگی نمی توانم رانندگی کنم و بیخودی می نوسد مردود !

فاصله مردد بودن تا مردود شدن همش یک واو است