یلدا

  آخر پاییز شد ، 

همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!

بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی ...

بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ...

بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ...

فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟!

جوجه ها را بعدا با هم می شماریم 



برچسب‌ها:

چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:, | 17:58 | من |

آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !! 
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی ... 
بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ... 
بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ... 
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟! 
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم ...


 


برچسب‌ها:

چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:, | 1:1 | من |

 وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام


برچسب‌ها:

یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, | 23:19 | من |

خیلی وقت بود که این تصمیم را گرفته بودم!

تمام شد!

تصمیمم را گرفتم!

طبق همان چیزی که تو خواسته بودی

ولی من می مانم و یک خستگی که هیچ وقت تمامی نخواهد داشت!

خسته ام خیلی خسته ام!

کاش می شد که آرامش پیدا کنم!


برچسب‌ها:

یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, | 23:13 | من |