نامفهوم

نمی دونم چرا گنگم!

کلی حرف انسجام یافته داخل ذهنم به نوبت ایستاده بودند اما نمی دونم چرا چشمم وقتی به لپ تاپ میخوره همه حرف ها خودشون رو به دست فراموشی می سپارند گویی نمی خواهند دیده شوند! حرف های من جای خلوتی را در ذهن من برای خود در نظر گرفته اند درست عین خودم! یه گوشه دنج! به دور از هیاهوی آدم ها! سکوت سکوت سکوت!

چقدر سکوت زیباست!

 

سال هاست که دوست ندارم جایی برم که شناخته بشم دوست دارم تنهای تنهای تنها باشم بدون هیچ کس

دوست دارم برم یه جای دنج و درست مثل حرفام خودم را به دست فراموشی بسپارم!

رویام این بود که یه مدت همه رو فراموش کنم خودم باشم و خودم! به خدام فکر کنم! اصلا رابطه ام با بیرون قطع بشه! 

فقط یک ماه به خدا فکر کنم! 

کاش می شد چنین چیزی را برای خودم فراهم کنم! احساس می کنم فقط اینطوریه که سبک می شوم!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:, | 1:44 | من |